عالمی می گویددرزمانهای قدیم که مسافرت باپای پیاده وحیوانات بود،راهزن هم زیادبود؛روزی کاروان مارا راهزنان غارت کردندکه من هم یک گونی کتاب داشتم به دزدهاگفتم که اینهابه دردشمانمی خوردکتاب هارو به من برگردونیدگفتندکه مانمیتونیم بایدرییس مان راببینی،سراغ رییس راگرفتم گفتندداخل چادرهست،رفتم داخل چادرصحنه جالبی دیدم!!!!!

دیدم رییس دزدهامشغول نمازخوندن هست منتظرماندم تانمازش تمام شد،پرسیدم این چکاریست شمارییس دزدهاوخودتان هم نماز میخوانیدحرف جالبی زد!!!!

گفت من بااینکه دزدهستم ولی اعتقادم این است که سیم وصل نبایدباخداقطع بشه هرکاره ای هستی هرکجا،بایدبااوارتباط قطع نشود.

بعدازچندیین سال رفتم نجف دیدم این شخص که رییس راهزنان بوددرحرم امام علی (ع)درصف اول نمازقرارگرفته وبه دمقامات بالایی رسیده است.

««دلیل راپرسیدم گفت همان نمازهامرانجات دادند»»



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








برچسب ها :ادامه مطلب